نزدیک به دو سال است که رشد اقتصادی منطقه اروپا همواره کمتر از یک درصد بوده است. چشمانداز اقتصادی مردم این قاره ضعیف شده و هر روز اخباری از وضعیت افتانوخیزان اقتصاد اروپا به گوش میرسد. گزارش سیاستی “ماریو دراگی”، رئیس پیشین بانک مرکزی اروپا، به عنوان یک تلنگر برای سیاستگذاران عمل کرده و آنان را به فکر یافتن راه چاره انداخته است. برنامهریزان اقتصادی اتحادیه اروپا ممکن است که گهگاه از ایالات متحده بدگویی کنند؛ با این حال اروپا به همت دولتها نیاز دارد تا بتواند از سیاستهای اقتصادی آمریکا تقلید کند. چشمانداز اقتصادی اروپاییها زمانی متزلزل شد که “ماریو دراگی”، رئیس سابق بانک مرکزی اروپا، گزارشی سیاستی از وضعیت اقتصادی اروپا منتشر کرد.
«دراگی» که در سال ۲۰۱۲ در نجات منطقه یورو از بحران نقش داشت، دراین گزارش اظهار کرد که اروپا به دلیل رقابت با کالاهای صادراتی از چین و همچنین قطع شدن صادرات انرژی ارزانقیمت از روسیه، با رکود روبهرو شده است. او همچنین به سیاستگذاران اروپایی توصیه کرد که سرمایهگذاری را در اروپا افزایش دهند. “دراگی” در گزارش خود تاکید کرد: «اتحادیه اروپا باید از نظر رشد بهرهوری و نوآوری به ایالات متحده نزدیکتر شود.» نکته قابل توجه این است که از ۵۰ سال پیش تا کنون، هیچ شرکت اروپایی به ارزش بیش از ۱۰۰ میلیارد یورو (معادل ۱۱۱ میلیارد دلار) ثبت نشده است. این در حالی است که در آمریکا، پلتفرمهای اپل، مایکروسافت، انویدیا، آمازون، آلفابت و متا همگی بیش از یک تریلیون دلار ارزشگذاری شدهاند. “دراگی” بر اهمیت بخش فناوری تاکید کرد و گفت که این بخش تقریبا نقش اصلی را در عملکرد بهتر بهرهوری ایالات متحده در ۲۰ سال گذشته داشته است.
او همچنین استدلال کرد که اروپا نمیتواند در صنایع قدیمی گیر کند. نکته مهم این است که شرکتها تنها در صورتی سرمایهگذاریهای بزرگ برای افزایش بهرهوری انجام میدهند که توجیه اقتصادی داشته باشد. به همین دلیل است که اروپا در نرخ سرمایهگذاری غیرساختمانی نسبت به ایالات متحده عقب مانده است. در سالهای اخیر سه شرکت سرمایهگذار برتر تحقیقاتی در اروپا همواره سازندگان خودروهای بنزینی بودهاند. در مقابل در ایالات متحده، سرمایهگذاران بزرگ تحقیقوتوسعه در دهه ۲۰۰۰ در صنعت خودرو و دارو بودهاند، در دهه ۲۰۱۰ شرکتهای نرمافزار و سختافزار و در دهه اخیر نیز شرکتهای فعال در برنامههای دیجیتال بودهاند. اما کشورها نمیتوانند به راحتی وارد بخشهای پیچیدهتر شوند، زیرا افزایش صرفههای ناشی از مقیاس مانعی طبیعی در برابر هر کارآفرینی ایجاد میکند. انتظارات اروپاییها از دولت رفاه بیشتر از آمریکاییهاست. ریشه این امر هر چه باشد، یک ویژگی فرهنگی است.
رهبرانی که برنامههای رفاه اجتماعی را نادیده میگیرند، در خطر بینظمی مدنی (مارگارت تاچر و امانوئل مکرون) یا شکست انتخاباتی(گرهارد شرودر) هستند. همچنین طرفداران برگزیت که تصور میکنند بریتانیا با سایر کشورهای این منطقه فرق دارد، کافی است که سطوح مرخصی استحقاقی قانونی در ایالات متحده را که صفر است، برای انگلیس پیشنهاد کنند و منتظر واکنش مردم باشند. اینها تفاوتهای بین دو طرف اقیانوس اطلس شمالی است. با اینکه دراگی توصیه کرده بود که دولتهای اروپایی از کسبوکارهای پیشرو و فناورانه و همچنین تقاضا حمایت کنند، با این حال بعید است که دولتها با هزینههای اضافی این کار را انجام دهند. آلمان اخیرا با پیچیدگیهای قانونی در قوانین بودجه متوازن مواجه شده است.
در همین حال، “فرانسه” و “ایتالیا” هر دو با کسری بیش از حد روبهرو هستند. آلمان از سال ۲۰۱۹ به سختی رشد کرده؛ صادرات این کشور در ژوئن 4.4 درصد به صورت اسمی در مقایسه با سال قبل کاهش یافته است. شرکتهای صنعتی که نتوانستهاند مدرنیزه شوند، اکنون با رقیب بزرگی به نام “چین” رودررو هستند. زیرا خودروهای الکتریکی ارزانقیمت از کارخانههای چین خارج میشوند. مشکلات اقتصادی آلمان که بزرگترین اقتصاد اروپا محسوب میشود، میتوانند بر کل اروپا تاثیر بگذارند. طبق نظر برخی از کارشناسان، اگر «دونالد ترامپ» در انتخابات آمریکا پیروز شود، جنگهای تجاری شرایط را وخیمتر خواهند کرد. اکنون اروپا در حال درگیری اقتصادی با چین است، زیرا این کشور آماده شکایت از اتحادیه اروپا به سازمان تجارت جهانی به دلیل افزایش تعرفه واردات خودروهای الکتریکی است. هرچند ایالات متحده به دلیل جهانروایی دلار و سایر دلایل اقتصادی و سیاسی، همواره دست بالا را در اقتصاد داشته است، با این حال به نظر میرسد که اروپا باید اقداماتی را برای بهبود اقتصاد خود انجام دهد.